جذابیت انکار ناپذیر ابتذال
![](https://rozup.ir/view/3377180/TgyZWIyYjE0N.jpg)
میلان کوندرا در یکی از کتابهایش به پدیدهای اشاره میکند بعنوان «جذابیت انکار ناپذیر ابتذال» و معتقد است که همهی ما کمابیش تمایل عجیبی به چیزهای سطحی و دم دستی داریم.
مضامین مزخرف ونخ نما، ملودرامهای اشک آور، چیزهایی که با احساسات ما بازی کند و شعورمان را به بازی بگیرد.
ابتذال از ریشه ی «بذل» کردن به معنی بذل توجه بر چیزی است که در ذات ارزش آن را ندارد. بطور مثال شما اگر یک آفتابه را طلاکوبی کنید کار مبتذلی کردهاید. برای اینکه آفتابه آفتابه است حتی اگر طلا باشد.
ابتذال طرفداران فراوانی دارد. موسیقیهای پرفروش، فیلمهای پرفروش، محصولات پرفروش از یک الگوی ثابت پیروی میکنند و معمولا ( به جز مواردی استثنا) از ارزش هنری برخوردار نیستند. اینگونه است که کتابهای دانیل استیل و ( ...) میفروشد ولی بزرگ علوی را نمیشناسند یا فیلمهای هالیوودی میفروشد و فیلمهای برگمان را کمتر کسی دیده است و در سطح ملی گنج قارون و ممل آمریکایی و ... رکورددار فروش میشوند.
ابتذال همواره دو سر دارد. آنها که آن را تولید میکنند و آنها که آن را مصرف میکنند. تا زمانی که تقاضا برای ابتذال وجود دارد عرضهی آن ادامه خواهد داشت. شاید برای مقابله با ابتذال تنها راه تربیت کردن سلیقهی جامعه است. این کار مثل آشنا کردن کسی که عمری به خوردن آب لجن عادت کرده با یک جرعه آب زلال میماند. تا وقتی از آب چشمه نخورده است نمی توان از او انتظار داشت که ملاک درستی برای تعیین کیفیت آب داشته باشد ولی مسلما بدانید که بعد از آن هرگز نخواهد توانست از آب لجن لذت ببرد. اما چطور میتوان بدون آنکه به ابتذال آلوده شد از این مرحله عبور کرد وقتی نگاهها سمت لبهی ابتذال متمرکز شده است و ذائقهها به آن عادت کرده است؟